عشق من طاها

سه سال و هفت ماهگی

سلام پسر نازم.عمر مامانی پسر عزیزم که الان خونه نیستی و رفتی خونه آقا.دیگه کم کم به حرف مامان گوش نمیدی هر کاری کردم که نری به حرفم گوش ندادی. عشق مامان که منتظر اومدن داداشی هستی .بهت گفتم که داداشی برات یه ماشین دیوونه خریده که تو دستاشه منتظر بیاد بیرون و ماشین رو بهت بده و تو هم هر روز میگی ماشینم چه رنگیه.داداش کی میاد و ماشینمو کی میاره.خلاصه پسر قشنگم خیلی خیلی برام عزیزی.خیلی خیلی دوست دارم داداشی هم الان مرتب تکون میخوره و خیلی شیطون شده .ان شاالله به سلامتی بیاد پیشمون. منتظر اومدنت هستیم داداش کوچولو
26 شهريور 1398

عزیز دردونه مامانی

سلام سلام جیگر مامان.خوشگل من.عشق من پسرم خوابه نازه اخه شبا خیلی دیر میخابه طاهای عزیز تو پسر خیلی خوبی هستی اینو بدون مامان و بابا خیلی دوست دارن.چند ماه دیگه که قراره یه عضو جدید بهمون اضافه بشه شاید مامان نتونه بیشتر برای تو وقت بزاره و بیشتر وقتم رو صرف داداشی کنم.میخام اینو بدونی که مامان به فکرت هست و یه موقع فکر نکنی که نسبت به تو بی تفاوتم.این حرفارو برای زمانی مینویسم ان شاالله بزرگ شدی و خودت خوندی بدونی چقدر برام مهم و عزیز هستی. گل پسر نازم خیلی همه جا رو به هم میریزی یعنی مسابقه بزارن تو ریخت و پاش خونه نفر اول میشی.مامانی هم با این وضعیت باید همشو جمع کنه خیلی خسته میشم بعضی وقتا غر هم میزنم ولی ته قلبم چیزی نیست. ...
6 شهريور 1398
1